

4- استعاره : استعاره نوعی تشبیه است که در آن فقط مشبه به ذکر می شود. استعاره از تشبیه رساتر و خیال انگیزتر است . هر کلمه ای ( مشبه به ) در معنای واقعی خود نباشد ودر باطــن و حقیقــــت منظور از آن چیز دیگر ی (مشبه) است که ذکر نشده باشد، به آن آرایه ی استعاره گویند. از قرینه های موجود در جمله در می یابیم که آن واژه در معنـــای اصلی خود نیست و در حقیقت تشبیهی می باشد که مشبه آن ذکر نشده است. مثال :
شمس و قمرم آمد ، سمع و بصرم آمد وآن سیم برم آمد ، وآن کان زرم آمد
ماهم آمد به در خانه ومن خانه نبودم خانه گویی به سرم ریخت چو این قصّه شنودم
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال ها گذر کرد ، و گذر نکرد خوابی
مَلَکا، مَها ، نگارا، صنما، بُتا ، بهارا متحیّرم ، ندانم که تو خود چه نام داری
استعاره دو نوع است : مصرّحه و مکنیّه
استعاره مصرّحه آن است که با بیان « مشبه به » تمامی ارکان تشبیه در آن اراده می شود. مصرّحه یعنی آشکار ، چون در آن از طریق مشبه به ، به آ سانی می توان مشبه و وجه شبه را پیدا کرد. ( مانند مثال های فوق )
استعاره منکیّه ( تشخیص ) آن است که مشبه با یکی از اجزا یا ویژگی های مشبه به می آید. وگاهی به صورت ترکیب اضافی می آید که به آن « اضافه ی استعاری » می گویند. استعاره مکنیّه ای که مشبه به آن انسان باشد به آن « تشخیص » می گویند.
مثال : در ترکیب « دست ِ اجل » اجل مشبه است و مشبه به انسان است که دست از لوازم یا ویژگی های آن می باشد. در ابیات زیر استعاره مکنیّه به کار رفته است:
ابر می گرید و می خندد از ان گریه چمن
آسمان تعطیل است / بادها بیکارند / ابرها خشک و خسیس / هق هق گریه ی خود را خوردند.
کس چو حافظ نگشود از رخ اندیشه نقاب تا سر زلف سخن رابه قلم شانه زدند.
گر چه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن.
نکته : اگر منادا برای غیر انسان به کار رود ، آرایه ی تشخیص ( استعاره مکنیّه ) می باشد. مانند:
ای بخارا ! شاد باش و دیر زی میر زی تو شادمان آیدهمی
ای گل ! تو ز جمعیّت گلزار چه دیدی جز سر زنش و بد سری خار چه دیدی
:: موضوعات مرتبط: ادبیات، ،
:: برچسبها: ادبیات,
